۱۳۸۷ اسفند ۴, یکشنبه


میترا محمودی
با درود وخسته نباشید
تاریخ گاه پوشیده پوزخند میزند، گاه آشکارا وهم اکنون به ما ایرانیان آشکارا پوزخند میزند. تابه کی تکراروباز تکرار خطا؟ بارها از خود پرسیده ام آیا جوانان مبارز دهه چهل وپنجاه تاریخ انقلاب مشروطه را خوانده بودند ؟ وظیفه انسان سیاسی این نیست که از تمایلات مردم پیروی کند ودر ارضای آنها بکوشد. عزیزان بیاید ازاین پیله عادات فرسوده مان که همانا تشکیل گروهای موازی است دست برداریم،ازتجربیات سیاسی ، تاریخی وفکریمان استفاده نمایم وبه درمان درد بزرگمان که همانا پراکنده گی است بپردازیم . بهترآن نیست ،چاقوی جراحی را برداریم واعضای فاسد بدن خود را عمل ومعالجه کنیم . زیرا بیماری شامل حال یک نفریایک حزب وسازمان نمی شود، فقط شدت وضعف آن درجریانات مختلف فرق میکند. شناخت درد نیمی از درمان است پس بیاید بیماریهای کهنه را معالجه کنیم تا بتوانیم چیزی جدید جایگزین آن کنیم.شما عزیزان ،میگوید می خواهید حزبی تشکیل دهید که دمکراسی ونطفه سوسیالیسم انقلابی را دارا باشد.من اگر جوان بودم،می پنداشتم درمان درد را پیدا کردم وحتما به فراخوان می پیوستم. ولی امروزه سراسیمه به سایتهای دیگر احزاب وسازمانها نظری میاندازم وبرنامه هاواهداف آنها را مروری میکنم . (سازمان فداییان اقلیت،حکومت شورایی) (سازمان فداییان اکثریت جمهوری دموکراتیک وفدرال) (سازمان اتحاد فداییان خلق، جمهوری دموکراتیک) (سازمان چریکهای فدایی خلق ایران،جمهوری دموکراتیک وعرفی) ( چریکهای فدایی خلق ایران ، جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه کارگر) (حزب توده ایران،حکومت دموکراتیک) (حزب کمونیست ایران،حکومت شورایی وحاکمیت مردم) (حزب کمونیست کارگری، حکومت شورایی)(حزب دمکرات کردستان،دمکراتیک وفدرال وخلاصه اینکه پیکار، راه کارگر، طوفان ورنجبران و......همه آنها خواهان بر قراری دموکراسی، آزادی وعدالت هستند ، البته هر کدام با انشا وقلم مخصوص به خودشان ، هم چون شما فراخوان دهنده گان . بعد از مرور چند ساعتی در حالی که یک دستم به آشپزی ودست دیگرم به کامپیوتر است نمی دانم، باید به حال خودمان گریه کنم یا بخندم ؟ چگونه ممکن است ، اشخاصی همچون بهزاد و باقر مومنی عزیز پس از عمری دوباره وصد باره، پوزخند تاریخ را جدی نگیرند؟ آیا زمان آن نرسیده که از دمکراسی نهراسیم وازاین آیین کهنه پرستی دست برداریم و حرفمان را به عمل تبدیل کنیم . و بیندیشیم چرا ما صد پاره شده ایم؟ آیایکی از دلایل اصلی آن نمی تواند بی خبری از درک دموکراسی باشد؟ آیا یکی دیگر از دلایلش مرید ومرشد (یا همان بهتر نوچه ونوچه پروری نیست)؟ با آرزوی موفقعیت وهمبستگی
2008-11-10

تكنسين برق امير
2008-11-10
با درود به شمابراي من دنياي ايده آلتان قابل پذيرش است .اما اگر انگ محافظه كار به من نزنيد!!:توي اين جامعه بودن با كارگران و مردم اين جامعه زندگي كردن انسان را موجودي دو گانه مي سازد.بيش از سي سال است در مخيط هاي كارگري كار ميكنم با بسياري از طرز فكر گروه هاي سياسي كمونيستي آشنا هستم ضربه هائي در سنين جواني بخاطر اعتقاداتم خورده ام اما بهيچ وجه در اين جامعه نميتوان بيان كرد چگونه مي انديشيكارگر را بخاطر داشتن يك دوست دختر داشتن از كارخانه اخراج ميكنند ديگري را با استفاده از دوربين هايي كه اخيرا در كارخانه ها مد شده بخاطر شوخي كردن با همكارش اخراج ميكنند كارگر ديگري را بخاطر خوردن مشروب در يك جمع پيك نيكي خارج از كارخانه اخراج ميكنند با كارگران قراردادهاي موقت ماهيانه و گاه روزانه در عرض يك يا دوسال ميبندند و.... اكثريت مردم زحمتكش اين جامعه اعتقادات شديد مذهبي دارندو فقط براي مراسم ديني و مذهبي روح جمعي پيدا مي كنند .اعتياد بيكاري آنچنان در مناطق فقير جامعه بيداد ميكند كه هر انسان انديشمندي را شديدا ميآزاراند.حرف بسيار است بايد اينجا بود درون طبقه زندگي كردتا متوجه بشيم چه خبره؟؟؟ اگر چه همدردي بسياري از انديشمنداني همچون باقر مومني و امثالهم دلگرمي براي ما كه اينجائيم بوجود مياره اما....چه بگم واقعا نميدانم راه حل چيست؟؟؟ من هم زندگي خودمو دوست دارم وقتي ميبنم بسياري از انسانهاي بسيارخوب در سالهاي پيشين چگونه فقط بخاطر نوع انديشه اشان در اين حامعه ازبين رفتندوبخش وسيعي نيز چگونه مهاجرت كردند فقط به اين اكتفا ميكنم كه ضمن اينكه به هيچ تشكيلاتي وابسته نباشم وفقط با درست عمل كردن در مخيط كار بامتفاوت بودن در رفتار با ديگران و با آگاهي دادن هاي حساب شده نه افراطي خودمو قانع كنم .البته احساس ميكنم نسلهاي جديد انديشه هاي بهتري يپدا ميكنند و در آينده شاهدجنبشهاي خودبخودي خواهيم بودشرايط زندگي از بد هم داره بدتر ميشه!! جهان دوران بسيار بحراني را طي ميكند و ما كارگران از يكطرف و امثال شماروشنفكران واقعي آرمان كارگري بيش از همه آسيب پذيرتريم.با اميد به سلامتي و اتحاد زحمتكشان.

حدود گرایشات علنی درون سازمانی تا به کجاست؟
نوید
2008-11-28
ba dorodaz inke dar talash baraye sazemani vaghan democratik kargari komonisti socialisti hastid vaghan be shoma rofagha bayad tabrik goft. amma inke dar band 2 hagh tashkil 'gerayesh' va 'jenah' va 'jeaheh alani 'hastid vaghan ghabel taghdir hast va neshani az derayat shoma shayad dar shenasaii aAmel asli hame enshabat ta-kononi sazmanha o ahazab. hagh vojod alaniye gerayeshat ra mebayest be hagh neshan asli democracy sazemani ahzab o sazemanha danest va nadideh gerftan chenin hagh democrtiki ra mabnaye asli gheyr democratik bodan har tashkoli danest ke khod ra parchamdar ayendeh roshan o baz democratik ensanha gharar medahad.amma tozhi dar in bab jayesh khalist ke manzor az hagh gerayesh va ya ijad jenah ba che moshkhasehaist agar faghad harf to-khali nazadeh bashim, meayar chist?moshkel asasi ra man dar in nemibinam ke gerayeshi donbal jomhori shoraii bashad ya jmohori democratik, va agar sazemanhaii hastan ke az in babat sazeman jodaii hastan, tanha bahaneii bish nist, be nazaram be joz ego shakhsiyati in afrad.be shekl aAm jaryan gerayesh'ha ra metavan be 3 teyf moshakhas taghsim kard, chap rast meyaneh, ya radikal, libral, mohafezekar, shayad betevan radikalha ra osolgara danest libralha ra eslahtalban va mohafezekarha ra khahan taghirat namahsos.paziroftan jenah be shekl vaghan democratesh yani paziroftan teyf nazari degar, yani har 3 teyf bala, dar gheyr in sorat, matrah kardan inke ma khahan grayesh ya jenah alani hastim chizi be joz jest democrat'mabaneh gerftan chiz degari nist, va hamnand sabegh ya ahzab degar yani ejazeh ndadan hich gerayesh degar.ma agar ghader be raayat haghi baraye refigh ham aghide khod , be onvan kesi ke khahan ye jameh komonisti hast nistim motmaenan ba hich gheyr kommonisti kenar nakhahim amad, va ya shayad mesl mosalman'ha in rofgha ra badtar az doshmanan tabghati khod bedanim. albateh in negah ghalat ro nabayad dar moslmonha balke dar tajarob tarikhi khodmon bebinim, va osolgraii koor ra janeshin dark manteghi tarikhi khod nanemaiim. ye democrat vagheii dar manesh meydan ra har che beshtar braye raghibsh baz megozarad na dar idea bachehganeh inke harche fazaye raghib ra tangtar kardan ra pirozi khod taghi kardan.ba sepas faravan

هیچ نظری موجود نیست: