۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

ملاحظاتی در بارهء کنفرانس «رهبری» پنج سازمان سیاسی

در شرایطی به استقبال نوروز می رویم که به جرات می توان ادعا نمود که طبقهء کارگر ایران سخت ترین سال را، برای ادامهء حیات خود و خانواده های خود، در پیش دارد. اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور همچنان رو به وخامت است. تعطیلی مراکز تولید، احضارها، بیکاری ها، اخراج های دسته جمعی، حقوق های عقب افتاده، دستگیری فعالین کارگری و دیگر مخالفین سیاسی و دگراندیشان، شکنجه، زندان، حتی اعدام و از همهء این تضییقات «کلان»تر تعیین میزان حداقل دستمزد در حدود یک سوم درآمد لازم برای قرار «نه» گرفتن در «فقر» گوشه ای از مشکلات آرتش ده ها میلیونی تولیدکنندگان فاقد سرمایه در ایران را به نمایش می گذارد.

اگر در سال های گذشته؛ که حداقل دستمزد در ایران کمتر از نیمی از خط فقر بود؛ فاقدین سرمایه در برای گذران یک زندگی شرافتمندانهء حداقلی مجبور بودند به جای هشت ساعت در روز در دو شیفت و حدود شانزده ساعت در روز کار نمایند امروز که حداقل دستمزد کمتر از یک سوم خط فقر اعلام گردیده است این اکثریت فاقد سرمایهء جامعهء ایران برای گذران یک زندگی حداقلی شرافتمندانه مجبور است تنها به سه شیفت کار یعنی به جای دو شیفت و شانزده ساعت کار در روز به بیست و چهار ساعت کار در شبانه روز بپردازد!

واقعا حیرت انگیز نیست این همه دشمنی با مردم؟ مردمی که بر دریائی از هیدروکربور، آنهم نه فقط گاز و نه فقط نفت، بلکه هر دو، نشسته اند، در سال بیش از سه صد روز از آسمان آبی و انرژی پاک خورشید بهره مندند، در فلاتی مرتفع می زیند که امکان استفادهء گسترده دائمی از انرژی آب و باد می باشند، بیش از نیمی از جمعیت کشور در زیر خط فقر بسر می برند.

در چنین شرایطی شنبه سیزدهم ماه مارس دو هزار و ده به ابتکار «سازمان اتحاد فدائیان کمونیست»، کنفرانس عمومی در شهر گوتنبرگ سوئد سازمان داده شد. دستور این کنفرانس که از ساعت پانزده الی بیست و سه بین نمایندگان رهبری پنج سازمان (بترتیب الفباء: «حزب کمونیست ایران»، «سازمان اتحاد فدائیان کمونیست»، «سازمان فدائیان خلق ایران-اقلیت»، «سازمان کارگزان انقلابی ایران-کمیتهء مرکزی»، «سازمان هستهء اقلیت») و سایر کمونیست ها ادامه یافت، بحث بر سر سه موضوع «جنبش های اخیر اجتماعی در ایران»، «ارزیابی از روند تحولات در آینده» و «وظایف ما» بود. به ابتکار سازمان اتحاد فدائیان کمونیست این کنفرانس برای استفاده و مشارکت عموم از پالتاک نیز پخش شد و مباحث آن برای استفادهء عموم ضبط گردید.

من ضمن سپاس از این ابتکار عمومی و علنی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست برای ایجاد آشنائی و به روز نمودن «جنبش کمونیستی ایران»، به عنوان یکی از فعالین جنبش کمونیستی، که در این پالتاک نیز حضور داشته است، ذکر ملاحضاتی را بی فایده نمی بینم. چه در این روند ناگزیر ِهمگرائی، گریز از کمبود ها ناگزیر نیستند و تنها با پرداختن بهای لازم این کمبود هاست که در آینده بطور آگاهانه از این نقایص گریز خواهیم نمود. من به سهم خود بخشی از آنچه در این نشست به روشنی و با اتفاق عمومی به آنها پرداخته شد را در مختصر ترین شکل در بند های زیر طرح می نمایم و همین جا سایر رفقای حاضر در این اطاق را دعوت به تکمیل این گزارش می نمایم:

1- اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران از هشت ماه پیش دستخوش تحولات بنیادین سیاسی و حتی اجتماعی شده است.

2- این تحولات برگشت ناپذیر می باشند و برغم افت و خیزها در روند تحولات سیاسی، که بر بستر ِناهموار اقتصاد در حال فروپاشی ایران صورت می پذیرد، کماکان در دوران «اعتلا» بسر می بریم.

3- آلترناتیو غیر بورژوائی برای استقرار دولت فاقدین سرمایه به جای نظام جمهوری اسلامی ایران هنوز موجود نیست.

4- ظهور این آلترناتیو «ملی» غیر سرمایه داری؛ اقتدار اکثریت فاقدین سرمایه؛ درگرو ظهور طبقهء کارگر ایران بمثابه گسترده ترین طبقهء جامعهء امروز ایران در حوزهء سیاسی و بتبع آن حمایت اقشار میانی از این پروژهء ملی راه رشد غیرسرمایه داری؛ به رهبری اکثریت فاقد سرمایه در سراسر جامعهء ایران؛ در یک دوران انتقالی می باشد.

5- برای شکلگیری طبقهء کارگر ایران بمثابه یک طبقهء اجتماعی و شرکت او در قدرت سیاسی، طبقهء کارگر ایران به تمامی ابزارهای صنفی و بویژه سازمان سیاسی سراسری خود نیازمند است.

6- کمونیست های ایران محدود به این پنج سازمان، رفقای حاضر در سالن گوتنبرگ و بیش از صد نفر از کمونیست های شرکت کننده در اطاق پالتاک نمی باشد و در تداوم کوشش ها جهت همگرائی، از دیگر نیروها وافراد نیز شایسته است تا جهت مشارکت، دعوت به عمل آید.

این جمعبندی شخصی از خلال بیش از پنج ساعت بررسی تاریخی طویل و گاه تکراری نمایندگان رهبری این سازمان ها بدست آمده است. متاسفانه نمایندگان رهبری این سازمان ها هر یک در زمانی حدود یک ساعت! به بحث های مطول در بارهء نخستین موضوع مورد بحث و گاه بی ارتباط؛ حداقل به دو موضوع بحث از سه موضوع؛ پرداختند. تمامی نمایندگان پنج سازمان در بخش اول «ارزیابی ما از تحولات جاری ایران»، «گیر» فرمودند و متاسفانه به «ارزیابی از اوضاع آیندهء ایران»؛ بویژه امکان و یا عدم امکان بُروز موقعیت انقلابی در ایران؛ و از آن حیاتی تر «وظایف امروز ما» کمتر و یا هیچ «نه» پرداختند!

از سوی دیگر اهداف این کنفرانس از روز نخست نامشخص بود.

- آیا هدف کنفرانس بحث «رهبران» برای اطلاع عموم و بتبع آن دستیابی عموم به نظرات هر یک از این سازمان ها بوده است؟

- آیا هدف از برگزاری این کنفرانس، اطلاع هر یک از این تشکل ها از نظرات عمومی، نسبت به مواضع هریک از سازمان ها و نهایتا جمعبندی این سازمان ها از این نظرات عمومی بوده است؟

- آیا هدف از این کنفرانس برف کوبی، زمینه یابی و نهایتا بستر سازی برای بلوکی از تمامی باورمندان به سوسیالیسم بوده است؟

و یا مجموعه ای از این اهداف. از نظر من بدون روشنائی در هدفی که دنبال می کنیم ساعت ها گفتگو و بحث ما را از دستیابی به حداقل نتایج در زمینهء اهداف فلج می کند. حتی در پایان نشست از طرف برخی آرزو شد که از این دست کنفرانس های برای کنفرانس، باز هم برگزار گردد!

رفقا لازم به تاکید می بینم که حتی بورژوازی هم که پول و وقت و انرژی باد آورده (بخوانید به بهای رنج و خون کارگران) دارد به «کنفرانس برای کنفرانس» دست نمی یازد! لطفا رفقای کمونیست ما به این امر توجه بنمایند که کنفرانس برای کنفرانس از بی معنی ترین مفاهیم و امری غیرکمونیستی است.

با توجه به بحث های تک تک نمایندگان احزاب و فعالین جنبش کمونیستی در این کنفرانس می بینیم که هیچ یک از این عزیزان از آرایش کنونی جنبش کمونیستی جهانی و بویژه جنبش سیاسی طبقهء کارگر ایران «راضی» نمی باشند. این رفقا همه بر این باور بودند که برای پاسخ به نیازهای امروز جامعهء ایران بایستی از این وضع فرا برویم.

برای برون رفت از این وضع بطور عمده دو راه حل د رمقابل ما قرار می گیرد. راه حل نخست تشویق، تحریک و دائما دستتان درد نکند و حتی خواهش و تمنا از سازمان ها و «احزاب» واقعا موجود کمونیستی در جهت کنار گذاشتن اختلافات شان در دوران جنگ سرد، بحث، همگرائی و نهایتا ایجاد «جبههء احزاب» هستیم. هر یک از کمونیست های ایرانی؛ از جمله خود من؛ حداقل بیست سالی است که مشغول تشویق و خواهش و تمنا و انواع تحریکات اعضاء و رهبران این تشکل ها هستیم ولی تا امروز برغم تمامی کوشش های خیراندیشان جنبش کمونیستی، از درون این تشکل ها بجز «انشعاب» و کوچکتر شدن نتیجه ای ببار نیامده است و از قرار نخواهد آمد. من به نوبهء خود شک ندارم که حتی با ادامهء این نوع جلسات نیز تغییری «مثبت» در وضع موجود ایجاد نخواهیم کرد.

راه دوم نیز که سال هاست در دستور «جنبش کمونیستی جهانی» و فعالین ایرانی این جنبش نوین کمونیستی قرار گرفته است شکلگیری یک آلترناتیو سوسیالیستی از پائین در سراسر این دهکدهء کوچک می باشد. این امر مستمر و طولانی و بعبارتی کوششی «تاریخی» می باشد. دانشمندان وطنی ما مدتی به پلمیک های سخیف در مورد این «سوسیالیسم از پائین» پرداختند و در بهترین حالت؛ خیلی صادقانه؛ پرسیدند مگر سوسیالیسم بالا و پائین دارد؟

یکی از همین کمونیست های پر تجربهء وطنی و قبل از انشعاب در سازمان مطبوعش و در دورانی که هنوز در رهبری این سازمان قرار داشت، در مراسم اول ماه مه گوش من را چند ساعتی بکار گرفت که «سوسیالیسم» بالا و پائین ندارد «ما» ؛ ایشان در رهبری آن سازمان و من یک اتم ناچیز در جنبش کمونیستی بین المللی؛ همه روشنفکریم و بالا و پائینی در کار «ما» نیست! امروز که این رفیق پس از اولین و نه آخرین انشعاب در سازمان مطبوعش همچون من ذره کمونیستی در دهکدهء کوچک جهانی بحساب می آید بهتر و راحت تر از گذشته می توانم به او و هم نظرانش که از اندیشهء غیرکمونیستی تعدد «احزاب سیاسی» در درون «جنبش طبقهء کارگر یک کشور» دفاع می کنند به روشنی بگویم که سوسیالیسم از پائین در یک کلام یعنی شکلگیری «سوسیالیسم» در محل، یعنی «حوزه»، یعنی کار مستمر، مداوم رو در رو در حوزه های کمونیستی مخفی در داخل کشور و در حوزه های علنی در خارج از کشور. حوزه هائی که در هر محل بمثابه چتری بر فراز سر سازمان های واقعا موجود؛ که بمثابه ستون های اصلی این بنا تلقی می گردند؛ نه تنها از هر یک از این تشکل های سراسری حمایت خواهد نمود بلکه باعث رشد و گسترش هر یک از این سازمان ها بمثابه نمایندگان قشری از طبقهء کارگر ایران، در هر محل خواهد شد. از نظر من هر بحثی در رابطه با کمونیسم خارج از حوزه های حزبی محلی، جز به تدوین نظرات انحرافی و ایجاد آبشخور برای عمل سکتاریستی منجر نخواهد گردید.

آنچه در این کنفرانس برای شخص من تحیرآور بود نظرات نامرتب برخی از رفقای شرکت کننده در این کنفرانس نسبت به دخالت دادن «چپ» بود. این آشفته فکری در بسیاری از شرکت کنندگان در این کنفرانس نسبت به «چپ» و به عبارت دیگر لزوم «امتزاج ارگانیک» نیروهای کمونیستی با نیروهای غیر پرولتری طبقات میانی،در یک سازمان سیاسی مشاهده می شد. اینجانب به سهم خود در بحث های

«حزب کمونیست ایران افسانه یا واقعیت»

http://www.hafteh.de/?p=1659.

«حزب کمونیست ایران، آرزو یا یک وظیفه»

http://www.rahekargar.net/didgahha/200812/20081226-01-didgahha.htm

«آری من می گویم نه سازمان»

http://www.asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=5543

«زنده باد اول ماه مه روز همبستگی جهانی کارگران در مبارزه با سرمایه داری و برای آزادی، برابری و عدالت"

http://www.iransos.com/maghaleh/04.09/zendehbad.htm

و « کمونیست ها، بُروز موقعیت انقلابی و انحلال طلبی»

http://www.hafteh.de/?p=8130

به این نکته اشاره کرده ام که وظیفهء مرکزی کمونیست ها مبارزهء ایدئولوژیک بی امان از یک سو در راستای ایجاد سازمان های صنفی مستقل و از سوی دیگر ستاد سیاسی یگانهء رهبری کنندهء طبقهء کارگر یک کشور می باشد. ایجاد یک کارزار دفاعی «چند طبقه ای» و یا ایجاد یک جنبش سیاسی «چند طبقه ای» امور دیگری هستند که انکار ضرورت وجودی آن ها در مبارزه با چنین رژیم قرون وسطائی ناممکن است. اما آیا ایجاد چنین «کارزارهای دفاعی»ا و چنین «جنبش های سیاسی»، نسبت به ایجاد سازمان سیاسی طبقهء کارگر یک کشور از چه اهمیتی برخوردار می باشند؟

آیا در شرایطی که طبقهء کارگر ایران از سازمان های صنفی مستقل سراسری و یگانه سازمان سیاسی سراسری خود هنوز بی بهره است، رفتن به سوی دیگر طبقات و ایجاد جبهه های گوناگون با نمایندگان طبقات میانی باعث نخواهد گردید که این کوشش های ما در صورت بُروز یک موقعیت انقلابی دیگر در ایران، یکبار دیگر طبقهء کارگر ایران را بدنبال جناح های مختلف بورژوازی با پای خود به مسلخ ببرد و همهء کوشش ها و از جان گذشتن های امروز کارگران ایران در فردای خلع ید از نظام جمهوری اسلامی ایران یکپارچه به «حساب» امپریالسیم جهانی در نظام گلوبال این دهکدهء کوچک ریخته شود؟

من رهبران سازمان های شرکت کننده در این کنفرانس، رهبران دیگر سازمان های کمونیستی و سایر کمونیست های جنبش کمونیستی ایران را به تعمق، رد و یا تکمیل پروژهء ممکن «تشکیل حوزه های کمونیستی» همیشه و در همه جا (و اجرائی کردن وظایف حوزه های کمونیستی؛ سازماندهی، آموزش و دخالت اجتماعی، سازماندهی شبکه ای مخفی در داخل و علنی در خارج از کشور) برای برون رفت مثبت از شرایط خطیر امروز ایران دعوت می نمایم. از نظر من سازمان های واقعا موجود (چه رهبری و چه بدنهء آنها) برای مرزبندی همیشگی با فرقه گرائی، کوشش در راه همگرائی کمونیستی و نهایتا ایجاد ارادهء جمعی در جنبش کمونیستی میهنمان موظفند تا از همین امروز، در همه جا، به مثابه ستون هائی در احداث حوزه های محلی کمونیستی (مخفی در زیر تیغ نظام جمهوری اسلامی و علنی در خارج از کشور) بی چون و چرا و بی اما و اگر کوشا باشند. به امید آن روز، نوروزتان پیروز

hadi.mitravi@yahoo.com هادی میتروی، آخرین سه شنبهء سال هشتاد و هشت

هیچ نظری موجود نیست: