۱۳۸۷ بهمن ۱۲, شنبه


چند نکته در باره
" فراخوان برای مداخله ی مشترک جهت سامان یابی سیا سی لایه ی کمونیست طبقه کارگر "
" فراخوان " از تمامی " شکست ها ، فروپاشی ها و ناکامی ها و بحران در ابعاد بین الملل و جنبش ها و سازمان ها " ، از " حزب ها ، سازمان ها ، و جبهه ها و اتحادهای موجود " و از عدم تجهیزآنها به " برنامه عمل " دقیق و استراتژی شفاف سوسیالیسم کارگری که ساختاری بوروکراتیک داشته و به طور مداوم با ریزش نیرو مواجه هستند " ، سخن می گوید بدون اینکه برای مخاطبین خود که قرار است در فعالیت مشترک جدید خود با این روند مرزبندی داشته و دچار آن نشده و قدمی رو به پیش بردارند ، علت وجودی این پدیده ها را روشن ساخته باشد . تنها نفی این مسائل مهم و تأکید بر وجود آنها برای چنین هدف بزرگی ، کافی نیست و بدون جایگزین کردن ایده مثبت و شناخت صحیح از مسائل عام و خاص هر جامعه ، شناخت انحرافات و روش برخورد به آنها ، نمی توان به جنگ مشکلات موجود رفت . کمونیست ها باید راه و اهداف خود را از قبل روشن و واضح مشخص کرده باشند تا در تاریکی از چاله به چاه نیفتند . در میان اعضای " فراخوان " که جمعی از هواداران و اعضای سابق حزب ها و سازمان های چپ نیز حضور دارند ، برخورد به " جنگ ایران و عراق " را از سوی جریانات چپ در سال 59 می توان به خاطر آورد که چگونه باعث سردرگمی و اتخاذ سیاست های غلط و بحران درونی گردید زیرا کمونیست ها قبل از وقوع جنگ خود تحلیلی از سیاستها یی که منجر به جنگ می گردید را نداشتند که وقوع آن را احتمال دهند و توده ها را آماده سازند و یا ارزیابی صحیح از حاکمیت صورت نگرفته بود و هنوز بخشی از این جریانات در توهم به سر می بردند . بنابراین عرصه مبارزه طبقاتی برای پیشروان و کارگران کمونیست که رودرروی نظام سرمایه داری صف آرایی کرده اند ، عرصه یک جنگ تمام عیار با تمامی پیچیدگی ها و موانعی است که لازمه غلبه بر آن داشتن تاکتیک واستراتژی روشن و پیش بینی هرحرکت احتمالی دشمن و خنثی کردن آن است و این حاصل نمی گردد مگر اینکه از قبل مسائل عام و خاص جنبش جهانی و جامعه خود را تحلیل صحیح نمود .
چرا بسیاری از طرح اتحادها و وحدت هایی که طی سالهای اخیر با انرژی بسیار هم صورت گرفت ، یا دچار انشعابات متعدد شده و یا ازهم پاشیده شده و راه به جایی نبردند ؟ زیرا خود به همان معضلات و دیدهای انحرافی دچار بودند که آنها را تبیین نکرده یا بطور مشخص به آنها نپرداخته بودند .
" فراخوان " در قسمت پارامترمشترک خود که به عنوان پیش شرط لازم برای هدف یاد شده طرح می کند ، مواردی عنوان می کند که بسیاری از جریانات و سازمان هایی که " نفی" می شوند نیز همان ها را می پذیرند ( و یا ادعای باور به آن ها را دارند ) ، مانند بندهای 5 ، 6 ، 7 ، 8 ، 9 و یا عملکرد و برخوردهای خود را شامل بندهای 1 ، 2 ، 3 ، و 4 نیز ارزیابی می کنند و این بندها تمایزی برای پذیرش آنها ایجاد نمی کند . ( البته خود " فراخوان " نیز آنها را کافی نمی داند )
در پارامتر 2 " باور به سامان دهی تشکل سیاسی و انقلابی طبقه کارگر "عنوان شده است که منظور از آن اگر حزب طبقه کارگر باشد ، از دیگر سازمان ها ی طبقه کارگر که مورد نیاز سایر عرصه های مبارزاتی کارگران است ، سخنی در بین نیست و فقط به حزب اکتفا شده است .
در پارامتر 6 " باور به انقلاب سوسیالیستی به رهبری طبقه کارگر و استقرار جمهوری شورایی " طرح شده و بلافاصله در پارامتر 7 از " مبارزه در جهت لغو کار مزدی و لغو مالکیت خصوصی بر وسائل تولید " سخن گفته شده است . این دو پارامتر که پشت سرهم طرح گردیده ممکن است برای مخاطب این ابهام را ایجاد کند که سوسیالیسم چیزی جدای از لغو کار مزدی و لغو مالکیت خصوصی است و این دو مقوله را در بر نمی گیرد . این برخورد در پاره ای از جریانات موجود نیز دیده می شود .
" فراخوان " همه جا از " دمکراسی مستقیم " و از جمله در پارامتر 5 " باور به دمکراسی مستقیم در سوسیالیسم و مبارزه در جهت سرنگونی نظم سرمایه " را مطرح می سازد . به دمکراسی نیز با ید همچون مقوله ای طبقاتی برخورد نمود . دموکراسی پیش از هر چیز شکل معینی از دولت است که با حاکمیت این یا آن طبقه تعریف می گردد : دمکراسی برده داران ، دموکراسی بورژوایی و دمکراسی پرولتری . و دمکراسی کارگری فرمانروایی طبقه کارگر است که تنها می تواند دمکراتیک باشد و در غیر این صورت کارگری نیست یا به قول لنین : " جمهوری شورایی از هر جمهوری دمکراتیک بورژوایی بسیار دمکراتیک تر است . " و خود " فراخوان " نیز در قسمت 6 پارامترها از باور به استقرار جمهوری شورایی می گوید . پس استفاده از لفظ " دمکراسی مستقیم " ضرورتی ندارد و ممکن است با نظراتی همچون نظر کائوتسکی در باره " دمکراسی نا ب " و سایر ایده های انحرافی درمورد دمکراسی ، همخوانی ایجاد نماید .
" فراخوان " در پایان مطالب خود می نویسد : " اما برای شناسایی و یافتن کمونیست های هم فکر ، آغاز بحث ، تدوین برنامه ی عمل ، مداخله ی عملی و گسترش فرهنگ سوسیا لیسم از پایین و گام نهادن در مسیر انقلابی جنبش سوسیالیسم کارگری از جمله شروط لازم و ضروری اند . " " فراخوان " پس از شناسایی و یافتن کمونیست های هم فکر ، تازه به آغاز بحث و تدوین برنامه عمل خواهد پرداخت و این برخلاف مطلبی است که در ابتدای نوشته خود مطرح ساخته است : " ما جمعی از .............پس از دوره ای بحث و گفتگو ، به نتایج زیر رسیده ایم . " یعنی باز هم به این نتیجه می رسیم که هنوز مسائل روشن و مشخص نگردیده ، پس چگونه انتظار می رود که کمونیست های هم فکر حول این طرح جمع گردند بد ون اینکه این که محتوای این بحث ها و گفتگوها آن قدر مشخص و صحیح با شند که هم فکری ایجاد کنند .

هیچ نظری موجود نیست: